![]() |
گزارش ساینس متریکس نشان می دهد که دو کشور ایران و ترکیه طی سی سال گذشته، در علم و فناوری رشدی سریعتر از باقی کشورهای دنیا داشتهاند |
این خبر با استقبال گستردهای روبرو شد و هر مسئولی در هر ردهای و به هر مناسبتی آن را متناسب با مخاطبان با کمی حک و اصلاح اعلام کرد و وزرا و مدیران دولتی آن را یک پیروزی و حاصل برنامه ریزی خود اعلام کردند. اگر چه در لحن همه این اظهار نظرها و چگونگی پرداختن به این خبر اختلافهای کوچکی دیده میشد ولی همگی بر یک نکته مشترک، که "قرار گرفتن ایران بر قلههای علم و فناوری دنیا" بود، همصدا بودند.
منبع اولیه خبر، گزارش نشریه نیوساینتیست بود که بر اساس اطلاعات سازمان شبکه دانش و گزارشی که با استفاده از اطلاعات آماری آن در وب سایت سازمان "ساینس متریکس" آمده بود، تنظیم شده بود. نویسنده مقاله ساینس متریکس در اصل گزارشی از جغرافیای جدید تولید علم تهیه کرده و با استفاده از اطلاعات آماری نتیجه گیری کرده بود که در آینده نزدیک این آسیا است که از نظر تولید علم پیشتاز خواهد بود و در آسیا، این چین است که بزودی از نظر تعداد تولید مقاله در سال، ایالات متحده آمریکا را که در حال حاضر پیشتاز تولید علم است، پشت سر خواهد گذاشت.
گزارش ساینس متریکس، در کنار بررسی وضعیت رشد علم در کشورهای مختلف جهان بخشی را نیز به کشورهای خاورمیانه اختصاص داده بود. این بررسی نشان داده بود که دو کشور ایران و ترکیه، در طی سی سال گذشته، در علم و فناوری رشدی سریعتر از باقی کشورهای دنیا داشتهاند، به ترتیب ۱۱و ۵.۵ برابر سریعتر. نویسنده این جهش علمی و سرعت رشد در ایران را ناشی از اهتمام و سعی این کشور در دستیابی به انرژی هسته ای می داند.
ادعایی که با مرور عناوین مقاله ها و موضوع آنها چندان منطقی و درست به نظر نمی رسد زیرا در حوزه های پزشکی و زیست شناسی ملکولی و کشاورزی نیز ایران رشد سریعی داشته است. دلیل او در این مدعا تعداد زیاد مقاله های تولیدی ایران درزمینه های شیمی معدنی و هستهای، فیزیک ذرات و هستهای و مهندسی هستهای بوده است. او مقالات منتشر شده ایرانی در حوزه مهندسی هستهای را به عنوان نمونه ذکر می کند که سرعت رشدی ۲۵۰ برابر میانگین جهانی داشته است.
گرچه این خبر در ظاهر بسیار هیجان انگیز بود ولی نتوانست همه کارشناسان داخلی را همانند سیاستمداران و دولتمردان به وجد بیاورد. چون آنها علاوه بر ابرو، اشارتها را نیز میدیدند و نگرانیهایی هم از بابت آن اشارتها داشتند و دارند. برای درک نظر این گروه بهتر است کمی دقیقتر این گزارش و گزارشهای مشابه را مرور کنیم.
سهم رشته های علمی
مبنای اینگونه گزارشها بر اساس تعداد انتشار مقالههای علمی در مجلههای تخصصی علمی است. بر همین مبنا نسبت مقالههای علمی منتشر شده در ایران به تعداد کل این گونه آثار از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۸۳ (۳۳ سال) از ۰.۰۰۰۳ درصد به ۰.۲۹ درصد رسیده است. این نسبت در سال ۱۳۸۷ به ۱.۰۲درصد رسیده است که رشدی ۳۴۰ درصدی را در طی ۳۷ سال نشان میدهد. به بیان دیگر در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸) هفده هزار مقاله از مجموع یک میلیون و هفتصدهزار مقاله تولید شده در جهان حاصل کار ایرانیها بوده است. این رشد نسبت به متوسط رشد علمی کل کشورها در طی همین سال ها، یازده برابر بیشتر است و این "یازده" همان عدد جادویی است که دولتمردان ایرانی به آن اشاره می کنند.
![]() |
گزارش ساینس متریکس نشان می دهد که در آینده نزدیک این آسیاست که از نظر تولید علم پیشتاز خواهد بود |
برای تعیین کیفیت، پارامترهای زیادی وجود دارند که کارشناسان با توجه به آنها کیفیت رشد علمی در یک مجموعه یا کشور را تعیین می کنند. یکی از مهمترین این پارامترها که کیفیت یک مقاله علمی را تعیین میکند تعداد ارجاعاتی است که از طرف دیگر پژوهشگران در همان زمینه به این مقاله شده است. هرچه تحقیقات در یک زمینه مهمتر و با ارزشتر باشد پژوهشگران بیشتری به آن مقاله رجوع و از آن استفاده میکنند. به همین دلیل شاخصی برای ارزیابی مقالههای علمی ابداع شده است که به آن ضریب برخورد یا Impact Factor میگویند. هر چه این ضریب بزرگتر باشد نشان دهنده اهمیت مقاله و کار علمی مرتبط با آن است.
گاهی مشاهده شده است که پژوهشگران یک مرکز تحقیقاتی یا یک کشور برای اینکه بطور صوری ارزش کار خود را بالا ببرند، بدون دلیل به مقالههای همکاران یا هموطنان خود ارجاع داده اند. از سوی دیگر ارجاعات به یک مقاله از کشورهای مختلف نشان دهنده این است که آن موضوع در جهان علم از اهمیت بیشتری برخوردار است یا حداقل مسئله روز است. به همین دلیل در هنگام ارزیابی ارزش علمی یک مقاله حتی المقدور ارجاعات داخلی به آن اثر نادیده گرفته میشود.
با توجه به این نکات در مورد ایران چند نکته قابل توجه وجود دارد. اول اینکه نسبت تعداد مقالههای قابل ارجاع نسبت به کل تعداد مقالههای منتشر شده در طی سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۷ سیر نزولی داشته و از ۷۶ درصد به ۳۵ درصد تقلیل یافته است. این یعنی انتشار کارهای کم ارزش علمی و در بعضی موارد بی ارزش. دوم اینکه، نسبت ارجاعات داخلی مقالهها بطور نامعقولی بالا به نظر میرسد. این نسبت در کشورهای پیشرفته کمتر از یک سوم کل ارجاعات است ولی در ایران، در سال ۱۳۸۷ این نسبت چیزی نزدیک به ۴۲ درصد بوده است که حتی قابل قیاس با کشور همسایه، ترکیه (با نسبت ۳۰ درصد) نیست.
نگرانیها
برخی از صاحبنظران حوزه پژوهش نگرانیهایی نیز در حفظ همین رشد کمی دارند. این نگرانی ها دو جنبه دارند. در مرحله نخست آنها وضعیت علمی ایران را با کشورهای هم ترازی همانند ترکیه مقایسه میکنند. برای مثال اگرچه در طی این سالها فاصله تعداد مقالههای ایران از تر کیه کمتر شده است ولی باز هم ترکیه در سال ۱۳۸۷، شش هزار مقاله بیشتر از ایران منتشر کرده است. از نظر کیفی بجز بعضی از شاخههای علوم، مانند فیزیک، باز هم ترکیه جلوتر از ایران است.
جنبه دیگر این دلنگرانی به سیاست گذاریهای دولت بر میگردد. سیاستهایی که در حوزه علم تدوین و اجرایی میشوند تاثیر خود را در دراز مدت نشان میدهند و در کوتاه مدت نمود چندانی ندارند. همانطور که سیاستگذاریهای دولتهای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در سالهای به قدرت رسیدن احمدینژاد ثمر داد.
شتابزدگی و سطحی نگری در تدوین قوانین، وابستگی بودجه تحقیقاتی کشور به درآمدهای نفتی، کنترل بیش از حد و غیر ضروری دانشگاهها توسط نهادها و سازمانهای مختلف، دخالتهای نابجای افراد غیر کارشناس و ناآگاه در سیاستگذاریهای آموزشی و تحقیقاتی در دانشگاهها، کم کردن بار پژوهشی دانشگاهها در قبال اضافه کردن بار آموزشی، و در نهایت جایگزینی متخصصها با متعهدها مجموعه نگرانیهای صاحبنظران پژوهش در کشور اند که آنها را به تداوم همین رشد کمی در سالهای آتی بدبین میکند.
عامل دیگری که نگرانیها را تشدید میکند روند خروج یا مهاجرت مغزهاست، که ایران در این زمینه نیز یکه تاز است و رتبه نخست را بین همه کشورها به خود اختصاص داده است.
البته این خبری نیست که مسئولان ایرانی برای اعلام آن سر و دست بشکنند ولی به هر حال این معضل ادامه دارد و علاوه بر تحمیل خسارتهای اقتصادی و اجتماعی بسیار بزرگ، روند تداوم رشد علمی ایران را نیز تهدید میکند.
منبع: بخش علمی بی بی سی
نظرات
ارسال یک نظر