دكتر نادر جليلي، استاد دانشگاه كلمسون آمريكا و مدير تحقيقاتي آزمايشگاه مواد هوشمند و نانو اين دانشگاه است. او ميگويد: من در آبان 1349 در يك خانواده فرهنگي متولد شدم. در سال 1367 در رشته مهندسي مكانيك با گرايش جامدات در دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شدم و4 سال بعد با درجه عالي در تمام گرايشات فارغالتحصيل شدم و همان سال بهعنوان دانشجوي برتر مهندسي مكانيك از رياستجمهوري وقت (هاشمي رفسنجاني) جايزه گرفتم.
در آزمون كارشناسيارشد با رتبه يك رقمي در همين دانشگاه در رشته مهندسي مكانيك گرايش طراحي كاربردي قبول شدم و در سال 74 با درجه عالي و بهعنوان شاگرد اول دانشكده مكانيك و شاگرد دوم دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد، مدرك خود را اخذ كردم و به همين دليل از وزير علوم وقت نيز (دكتر معين) جايزه نفيس ديگري دريافت كردم و به خاطر علاقه به اين رشته و پشتكار زياد از يكي از دانشگاههاي آمريكا با بورس كامل در مقطع دكترا پذيرفته شدم و مهندسي مكانيك را ادامه دادم و در1997 ميلادي (ديماه 1377) موفق به اخذ مدرك دكترا با درجه ممتاز a+ شدم و بلافاصله در دانشگاه ايالتي ايلينويز بهعنوان استاديار آموزشي دانشكده مهندسي مكانيك در سن 25 سالگي بهكارگرفته شدم. پس از يك سال و نيم و بهدليل موفقيتهاي علمي كسب شده به دانشگاه كلمسون آمدم و هماكنون دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك و رئيس گروه ديناميك و كنترل دانشكده و مدير تحقيقاتي آزمايشگاه مواد هوشمند و نانو هستم.
در آزمون كارشناسيارشد با رتبه يك رقمي در همين دانشگاه در رشته مهندسي مكانيك گرايش طراحي كاربردي قبول شدم و در سال 74 با درجه عالي و بهعنوان شاگرد اول دانشكده مكانيك و شاگرد دوم دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد، مدرك خود را اخذ كردم و به همين دليل از وزير علوم وقت نيز (دكتر معين) جايزه نفيس ديگري دريافت كردم و به خاطر علاقه به اين رشته و پشتكار زياد از يكي از دانشگاههاي آمريكا با بورس كامل در مقطع دكترا پذيرفته شدم و مهندسي مكانيك را ادامه دادم و در1997 ميلادي (ديماه 1377) موفق به اخذ مدرك دكترا با درجه ممتاز a+ شدم و بلافاصله در دانشگاه ايالتي ايلينويز بهعنوان استاديار آموزشي دانشكده مهندسي مكانيك در سن 25 سالگي بهكارگرفته شدم. پس از يك سال و نيم و بهدليل موفقيتهاي علمي كسب شده به دانشگاه كلمسون آمدم و هماكنون دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك و رئيس گروه ديناميك و كنترل دانشكده و مدير تحقيقاتي آزمايشگاه مواد هوشمند و نانو هستم.
- در حال حاضر روي چه پروژهاي در حال كار هستيد؟ درباره نتايج آن توضيح بفرماييد.
همچنين در حال حاضر مشغول انجام تحقيقاتي هستيم تا اين مواد و رباتهاي بسيار كوچك را با دقت كنترل كنيم و از آنها در جابهجايي DNA و حتي تغيير ماهيت آن و در نتيجه تغيير ماهيت سلولي استفاده كنيم. ما در آينده نزديك با استفاده از رباتهاي بسيار كوچك در ابعادي حدود يكهزارم قطر موي انسان كه با چشم غيرمسلح قابل مشاهده نيستند و فرستادن آنها به داخل بدن و كنترل دقيق آنها از خارج از بدن انسان، قادر خواهيم بود
جراحيهاي فوقالعاده مهم و پيشرفته را بدون بازكردن محل جراحي با موفقيت انجام دهيم و آنها را در جراحيهايي مانند باز كردن رگهاي قلب و حتي خُردكردن برخي تومورها مانند تومور مغزي به كار بگيريم. بنابراين بيشترين كاربرد نتايج پروژه من در پزشكي است ولي هماكنون بخش اصلي پايهاي تحقيق يعني درك و فهم رفتارهاي مواد هوشمند در حال انجام است تا با كنترل دقيق حركت، آنها در همان مسيري حركت كنند كه مد نظر ما است وهمان كاري را در آن نقطه بهخصوص انجام دهند كه ما ميخواهيم و اين مهمترين بخش كار است كه نياز به تحقيق زيادي در زمينه مهندسي مكانيك هم از لحاظ ديناميك مواد و هم كنترل آنها دارد.
- شما قرار است در يك كنفرانس بينالمللي در تهران صحبت كنيد، سخنراني شما در باره چه موضوعي است؟
- مواد هوشمند چيست؛ چرا با اينكه توسط انسان كنترل ميشوند به اين مواد هوشمند ميگويند؟
ساختار كريستالي اين مواد بهگونهاي است كه نيروي وارد شده از طرف يك ميدان خارجي باعث تغيير شكل و ايجاد ميدان الكتريكي توسط ساختار كريستالي جديد ميشود، اين ميدان الكتريكي جريان الكتريكي را بهوجود ميآورد كه بهعنوان پاسخ اين مواد قابل مشاهده است. بنابراين به اين مواد هوشمند ميگويند؛ چون در برابر نيروي وارده از طرف ما، جواب مناسبي ميدهند يا به زبان خود با ما سخن ميگويند. تفاوتي كه اين مواد با بقيه مواد (غيرهوشمند) دارند اين است كه در اين مواد به نوعي هوشمندي طبيعي نهفته است كه ميتوانند مثل موجود زنده به تحريك خارجي پاسخ مناسب بدهند.
همانطور كه اگر شما بخواهيد يك موجود زنده را وادار به حركت كنيد عكسالعمل نشان ميدهد و حتي مقاومت ميكند، اين مواد هم در برابر تحريكات خارجي وارد شده (كه بهصورت مكانيكي، مغناطيسي و الكتريكي است) واكنشهاي مناسبي از خود بروز ميدهند. اين مواد با تبديل 2ميدان مختلف مكانيكي و مغناطيسي به ميدان الكتريكي پاسخ و واكنش خود را در برابر تحريكات به ما نشان ميدهند و اين پاسخ معمولا بهصورت تغيير و جابهجايي يا ايجاد جريان الكتريكي است كه ما ميتوانيم با اندازهگيري ميزان جابهجايي يا جريان الكتريكي يا ميزان خميدگي آنها بفهميم اين مواد چه ميزان حركت كردهاند و ميزان پاسخ آنها چه مقدار بوده است. تحليل و پردازش اين اطلاعات ميتواند به ما كمك كند تغيير و جابهجايي آنها را بهصورت كنترل شده و مورد دلخواه انجام دهيم.
مواد هوشمند شامل 3بخش اصلي است:1- سنسور يا حسگر كه تحريك را حس ميكند 2- بخش عملگر يا اكتيوژن كه ميتواند حركت را انجام دهد 3- بخش مهم آنكه پردازشگر است و مغز مواد هوشمند را تشكيل ميدهد كه با پردازش عملكرد بخش حسگر و عملگر، هماهنگي مناسبي را از نظر كارايي براي آنها رقم ميزند.
- يعني اين مواد بهطور طبيعي داراي حافظه هستند؟
- آيا فقط مواد خاصي داراي ويژگي هوشمندي هستند، اصولا مواد هوشمند چه تفاوتي با سازه هوشمند دارد؟
- شما براي چه مدت روي اين پروژه بزرگ كار كردهايد و بودجه تحقيقاتي اختصاص يافته به آن چقدر بوده است؟
- آيا در كشورهاي ديگر هم روي نانورباتها كار شده است؟
- در سال 2009 چه ميزان بودجه تحقيقاتي در آمريكا در نظر گرفته شده است؟
- شما در ايران تحصيل كردهايد و طي سالهاي اخير نيز به ايران آمده و در دانشگاههاي مختلف حضور داشتهايد. به اعتقاد شما چه تفاوتي ميان پروژههاي تحقيقاتي، نحوه انجام و نيز بودجههاي اختصاص يافته به آن در ايران و آمريكا وجود دارد؟ چرا در ايران تحقيقات كاربردي كم است يا تحقيقات كمتر به مرحله كاربردي ميرسند؟
به عبارت بهتر انجام تحقيقات كاربردي در ايران بسيار مشكل است در حالي كه در پروژههايي كه پايهاي و محض است و نيازي به تجهيزات خاصي ندارد استادان و دانشجويان ايراني بسيار خوب درخشيدهاند و پا بهپاي دانشجويان در آمريكا پيش ميروند. به هر حال عملياتي كردن پروژهها با محدوديت همراه است كه مانع بزرگي بر سر راه پيشرفت و توسعه ايران است.
بايد سيستم پيوستهاي وجود داشته باشد تا يك تحقيق كاربردي شود. در غيراين صورت حاصل تحقيق فقط چاپ مقاله و فارغالتحصيل شدن دانشجو خواهد بود و هيچ مشكلي از جامعه رفع نخواهد كرد. يك تفاوت ديگر اين است كه در آمريكا نياز جامعه، اساس و پايه پروژههاي تحقيقاتي را شكل ميدهد تا دانشگاهيان با كار روي آنها نياز جامعه را برآورده كنند، پروژه تحقيقاتي صرفا يك ايده دانشجويي يا عضو هيئت علمي نيست كه بعد از انجام تحقيقات و صرف بودجه ندانند آن را در كجا بهكار بگيرند.
بنابراين ابتدا بنيادهاي مختلف موجود مثل بنياد علوم، در جامعه نيازسنجي ميكنند و با اولويتبندي نيازها، آنها را بهصورت پروژههايي با بودجههاي مناسب در اختيار پژوهشگران در دانشگاهها قرار ميدهند. بهعنوان مثال جراحي بدون باز كردن و شكافتن بدن انسان يك نياز مهم در جامعه است كه بهعنوان پروژه تحقيقاتي تعريف و در اختيار من قرار گرفته است. بهطور كلي كاربردي كردن يك تحقيق نياز به يك زنجيره به هم پيوسته دارد كه در اينجا حلقههاي زنجير يكي بعد از ديگري وارد عمل ميشوند و به همين دليل تحقيقات تقريبا به سرعت كاربردي و به صورت محصول نهايي وارد جامعه ميشود.
در ايران اين زنجيره به خاطر حلقههاي مفقود شده از هم گسسته است و بنابراين بسياري از تحقيقات خوب فقط تا مرحله چاپ مقاله پيش ميروند و به نتيجه نميرسند. من كه عضو هيئت تحريريه 2مجله معتبر علمي ( مجله مهندسان مكانيك آمريكا كه مطالب آن در زمينه ديناميك و كنترل است و مجله مهندسان برق و الكترونيك كه به چاپ مقاله در رشته مكاترونيك ميپردازد) هستم مقالات علمي بسيار ارزشمندي از ايران دريافت ميكنم ولي نتيجه اين مقالات در جامعه ايران مشاهده نميشود چون اصلا به مرحله بهره برداري نميرسد.
- چرا تبادل تجربيات و انتقال دانش نخبگان ايراني خارج از كشور با ايران بسيار كم است؟
اگر سيستم يكپارچه مديريتي مناسبي وجود داشته باشد كه زماني كه اين استادان و متخصصان در ايران هستند در يك چارچوب مشخص و با پرداخت هزينه مناسب از دانش آنها استفاده شود يا دعوت به تدريس شوند دانشجويان مستعد و متخصصان و استادان ايراني از دانش هموطنانشان در خارج از كشور بهرهمند خواهند شد و اين انتقال اطلاعات صورت خواهد گرفت.
اگر اين ارتباط بهصورت رسمي و از بالا و بهطور منظم انجام گيرد باعث افزايش ارتباطات علمي با ايرانيان خارج از كشور ميشود كه نتيجه بسيار خوبي در پي خواهد داشت. اين كار نياز به مديريت خوب دارد نه سرمايه زياد. فكر ميكنم در ميان مسئولان رده بالا يا حتي بخش خصوصي بايد همت زيادي بهوجودآيد تا اين ارتباط افزايش و بهطور مرتب و منظم تداوم يابد و از پراكندگي و غيرمتمركز بودن آن جلوگيري شود.
منبع: وبگاه پژوهشی-مهندسی و تحقیقاتی ایران
نظرات
ارسال یک نظر